شرایط هوای تهران به کنونیترین حد ممکن رسیده و طوری شده که اگر عمیق نفس بکشی، به دو دلیل نیازی به ناهار خوردن نداریی: اول اینکه به قدری سرب توی دهانت جمع میشود که سیر میشوی و نیازی به ناهار نداری؛ دوم اینکه توی بیمارستان عوض غذا به بیماران بدحال سرم وصل میکنند. در این ایام هم نفس عمیق همانا و تخت بیمارستان همان. از صبح تا شب هم مسئولان ریز و درشت دارند از مردم خواهش و تمنّا میکنند که اتومبیلهایشان را نیاورند توی خیابانهای تهران، اما دریغ از یک اتومبیل که به خواهش مسئولان در پارکینگ خانه بماند. اصلاً همان مسئولانی که در تلویزیون از مردم خواهش میکنند، با چه چیزی تا جامجم آمدهاند؟ با اتومبیل.
اگر آلودگی هوا همینطور ادامه پیدا کند، بنده هم بهزودی دچار سوء تغذیه میشوم چرا که حقالتحریری هستم. یعنی هر روز که بنویسم پول میگیرم. روزهای تعطیل هم که نمینویسم.
این شد که به فکر طرح پیشنهادی برای حل معضل آلودگی افتادم در سه مرحله:
مرحله اول: اینکه از یکی از چهرههای ماندگار کمک بگیریم و از این مرد بزرگ بخواهیم تا از مردم خواهش کند اتومبیلهایشان را بیرون نیاورند تا خفهخون نگیریم.
مرحله دوم: اگر با اجرای مرحله اول به جواب مناسب نرسیدیم، از خود رئیسجمهور تقاضا کنیم که از مردم خواهش کند. بالاخره مردم به حرف کسی که این همه رأی به او دادهاند، گوش میکنند.
مرحله سوم: در این مرحله باید به یک عزم ملی برسیم و یک اتحاد موقت ایجاد کنیم. یعنی حتی از سران فتنه هم بخواهیم که بیایند و همان چند نفر طرفدار گمراهشان را هم دعوت کنند تا اتومبیلهایشان را بیرون نیاورند.
مرحله چهارم: اگر باز هم نشد، باید از مهران مدیری کمک بگیریم. سالهای سال است که مسئولانی که با رأی مردم انتخاب شدهاند، از مردم تقاضا میکنند که این کار را بکنید و آن کار را نکنید، اما مردم کار خودشان را میکنند. اما مهران مدیری در DVDهای قهوه تلخ از مردم خواهش کرد که آنها را کپی نکنند و مردم هم پذیرفتند.
مرحله پنجم: اگر باز هم کسی به حرف گوش نکرد، معلوم است که مردم با یک عزم ملی اراده کردهاند که دستکم یک بار هم که شده به دست خودشان خفهخون بگیرند و لابد هم میگیرند.
این آلودگی هوا باعث شده تا فعالیتهای زیرزمینی در روزهای اخیر بیشتر شود. چارهای هم نیست. وقتی روی زمین امکان کاری نباشد، طبیعی است که آدمیزاد به زیرزمین پناه میبرد.
به گزارش روابط عمومی مدیریت فرهنگی هنری مترو روز سیزدهم آذرماه، کلاسهای آموزشی مهارتهای ازدواج در مترو برگزار میشود.
1- با توجه به اینکه کلاسهای مزبور در زیرزمین تشکیل میشود، آیا مهارتهایی که یاد میدهند، با مهارتهایی که آدم باید روی زمین بلد باشد تفاوت دارد؟
2- در صورت پاسخ مثبت به سؤال فوق، آیا میتوان از مهارتهایی که آنجا یاد میدهند، روی زمین هم استفاده کرد؟ و در اینصورت حادثهای در کمین نیست؟
3- کلاسهای مذکور، فقط برای مهارت ازدواج داخل قطار مترو است یا در راهروها، پلهها و سالن انتظار هم کاربرد دارد؟
4- من نمیدانم چرا اخیراً اینقدر همهجا مهارت ازدواج یاد میدهند.
اگر نسل قبل بلد نبودند و مهارت لازم را نداشتند، پس ما از کجا آمدهایم؟
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |